کد خبر: ۵۹۷۶۶۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۲۹ مهر ۱۳۹۹

روزنانه اعتماد در یک نگاه جامعه‌شناسانه به بي‌تفاوتي در قبال آمار بالاي مرگ ‌و ‌مير روزانه بر اثر ابتلا به ويروس كرونا پرداخته است.

كرونا بي‌محابا مي‌تازد، ثبت ۳۳۷ مرگ بر اثر ابتلا بر كرونا در روز دوشنبه، ۲۸ مهر ۱۳۹۹ ركورد بي‌سابقه‌اي بود، ركوردي كه بيش از هر چيز نشان از اين دارد كه در ۲۴ ساعت گذشته، ۳۳۷ خانواده عزادار عزيزان خود شدند و رخت عزا بر تن كردند. آمار روزانه مرگ ‌و ‌مير ناشي از كرونا در حالي سير صعودي خود را در مهر ماه سال جاري طي مي‌كند كه بنا بر آمار منتشر شده، رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي و ماسك‌ زدن در سطح جامعه، عموما از 50درصد به بالا تجاوز نمي‌كند. براي درك اين امر كه چرا به‌رغم آمار بالاي مر‌گ و مير وضعيت نگران‌كننده شيوع كرونا در كشور، هنوز برخي افراد چندان التزامي در رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي نمي‌بينند كه «عاليه شكربيگي» جامعه‌شناس در تحليل اين رفتار مردم مي‌گويد هنوز رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي در كشور به امر اجتماعي بدل نشده است و ماسك ‌زدن امر جامعه‌پذيري نيست.

شاهد ثبت ركورد مرگ و مير بر اثر ابتلا به ويروس كرونا در كشور هستيم. برخلاف افزايش تعداد خانواده‌هايي كه داغدار عزيزان خود مي‌شوند، همچنان شاهد سفرهاي غيرضروري، عدم رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي و عدم فاصله‌گذاري اجتماعي هستيم در حالي كه مي‌دانيم هيچ‌ درماني جز رعايت همين پروتكل‌ها و دستورات بهداشتي نداريم.

به ‌طور كلي در يك نظام اجتماعي كه همه نهادها در كنار هم هستند، اگر تمام اين نهادها با هم درست كار كنند، برنامه‌ريزي داشته باشند، صداقت پيشه كنند و اعتماد ميان اجزاي آن نظام جاري باشد، آنگاه و به وقت بحران، نظام اجتماعي موفق ظاهر مي‌شود و به‌زعم من مي‌تواند در برابر هر بحراني كاملا آماده ظاهر شود. نظام اجتماعي بر پايه مردم و شكل روابط آنها با نهادهاي بالادست تعريف مي‌شود و زماني كه اين مشخصه‌ها در نظام اجتماعي غايب باشند، آنگاه چرخه نظام اجتماعي و آمادگي آن در برابر بحران دچار مشكل مي‌شود.

حالا كه روزانه بيش از ۲۰۰ نفر از هموطنان ما از دست مي‌روند، از خاطر نبريم كه هر كدام از اينها خانواده، عزيز و دوستاني دارند كه حالا عزادار هستند و هر روز بر تعداد اين افراد افزوده مي‌شود. متاسفانه از روز نخست شيوع كرونا در ايران، مبنا بر جلب اعتماد عمومي، صداقت و برنامه‌ريزي نبود. اما با وجود اين، مردم از همان روزهاي نخست با دولت همكاري كردند، حتي از مراسم فرهنگي خود، از ديدو بازديدهاي نوروزي، از برگزاري مراسم سيزده‌به‌در و چهارشنبه سوري گذشتند. آمار منتشر شده از سوي وزارت بهداشت نيز نتيجه اين همكاري عمومي را تاييد مي‌كند. اما پس از مدتي، خصوصا با منتشر شدن اطلاعات متفاوت از سوي كانال‌هاي مختلف وضعيت تغيير كرد.

ببينيد اينكه سخنگوي وزارت بهداشت يك آمار را منتشر مي‌كرد، شوراي شهر تهران يك آمار، مركز پژوهش‌هاي مجلس يك آمار را منتشر كنند و يك كانال مشخص براي كسب اعتبار و اطلاعات نبود، موجب سردرگمي مردم شد، باعث شد مردم باور نكنند و خطر چنين ويروسي را حس نكنند. اگر از همان ابتدا منبع اطلاع‌رساني دقيق درنظر گرفته مي‌شد و در بستري از اعتماد با مردم سخت گفته مي‌شد، شايد امروز مي‌ديديم كه كرونا به عنوان يك امر اجتماعي باعث پيوستگي مردم در رعايت پروتكل‌ها از سازمان جهاني بهداشت و وزارت بهداشت مي‌شد.

به اين دليل كه امر اجتماعي در بستر اعتماد، سرمايه‌ اجتماعي و صداقت در جامعه شكل مي‌گيرد و وقتي اين ساختارها در ارتباط با مردم از بين رفته باشند، رعايت پروتكل‌ها به عنوان امر اجتماعي در جامعه تعريف نمي‌شود. مردم در مقاطعي از اين دوران به حمايت دولت نياز داشتند، زيرا منابع دست مردم نيست، دست دولت است. براي مثال، يك كارگر نمي‌تواند كار نكند، ماشين شخصي ندارد و ناچار است كه از مترو و اتوبوس استفاده كند. اما آيا در مترو فاصله اجتماعي رعايت مي‌شود؟ خير. حداكثر فاصله نيم متر است. اين افراد فرضا ماسك هم زده باشند، اما در فضاي بسته نفس مي‌كشند، اين افراد در چنين فضاهايي آلوده مي‌شوند، آلودگي را به فرزندان و خانواده خود منتقل مي‌كنند، آلودگي از فرزندان به مدرسه و به ساير خانواده‌ها مي‌رسد.

امكاناتي كه در اختيار مردم است، هزينه زندگي آنها را تامين نمي‌كند و نمي‌تواند مانع از حضور مردم در فضاهاي شلوغ و پرتردد باشد. كارگري كه در مترو و اتوبوس و در فاصله نيم‌متري انسان‌هاي ديگر مي‌ايستد، چاره‌اي ديگر ندارد، زيرا دولت نتوانسته است راهي را براي تامين نيازهاي اوليه او تامين كند. علاوه بر اين و در غياب حمايت اقتصادي و صداقت، مردم در برخي شرايط كاملا بالعكس گفته‌هاي دولت عمل مي‌كنند. اگر وزارت بهداشت بگويد سفر نرويد، مردم سفر مي‌روند، اگر بگويد در تجمع‌ها شركت نكنيد، شركت مي‌كنند، زيرا رعايت پروتكل‌ها براي اكثر مردم بنا به دلايلي كه عرض كردم جامعه‌پذير و به امر اجتماعي لازم و واجب بدل نشده است.

فراز و فرودهاي اطلاع‌رساني، اطلاعات متناقض، وعده‌هايي كه بدون عمل باقي ماندند، حجم عظيم وعده‌ها و حجم اندك عمل به وعده‌ها عملا در ذهن مردم، مسوولان را به چوپان‌هاي دروغگو بدل كرده است كه هر چه هم كه بگويند، به‌زعم مردم ديگر باورپذير نيست. همين مساله عمق خطرناك اين ويروس را براي مردم بي‌اثر كرده است و مردم چون از دهان مسوولان مي‌شوند، ميزان مخاطره‌پذيري و خطر اين ويروس را درك نمي‌كنند. متاسفانه مسوولان ما در برابر اين ويروس به خوبي عمل نكردند و معيشت مردم، به خصوص قشر پايين را تامين نكردند و آنها روانه كار شدند.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"